منطق فلسفی
مرتضی حاجی حسینی؛ حمیده بهمن پور
چکیده
در منطق کلاسیک گزارهها از جملة «اگر P آنگاه Q» نمیتوان نتیجه گرفت که «چنین نیست که اگر P آنگاه ∼Q». این استدلال که شرطی وابستة آن به تز بوئتیوس معروف است، شواهد موافق فراوانی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری (منطقی) دارد. عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼P» هم که به تز ارسطو معروف است و شواهد موافق فراوانی در حوزة روابط ...
بیشتر
در منطق کلاسیک گزارهها از جملة «اگر P آنگاه Q» نمیتوان نتیجه گرفت که «چنین نیست که اگر P آنگاه ∼Q». این استدلال که شرطی وابستة آن به تز بوئتیوس معروف است، شواهد موافق فراوانی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری (منطقی) دارد. عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼P» هم که به تز ارسطو معروف است و شواهد موافق فراوانی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری دارد، در این منطق قضیه نیست. بهعلاوه، در منطق کلاسیک از عبارت «چنین نیست که اگرP آنگاه ∼Q»، هر یک از دو جملة P« » و « Q» به دست میآید که شواهد مخالف زیادی در حوزة روابط علّی، معنایی و صوری دارد. نظام غیرتابعارزشی منطق پایة گزارهها پاسخی است به این اشکالها که در آن روابط علّی، معنایی و صوری بیهیچ استثنایی وفق شهود طبیعی، تحلیل، صورتبندی و ارزیابی میشوند. اسدالله فلاحی در مقالة «نظام غیرتابعارزشی حاجحسینی» سه نقد اختصاصی به این نظام وارد دانسته است: «تعداد قاعدههای استنتاج کاهشپذیر است»، «هر متغیر گزارهای، قضیه است و این نظام و گسترش آن trivial است» و «گسترش نظام غیرتابعارزشی به منطق کلاسیک فرومیکاهد». در این مقاله نشان میدهیم که نقد اول بر پایة برخی اثباتهای نادرست استوار است، نقد دوم از تعریف نادرست برخی ترکیبهای غیرتابعارزشی یا اثبات نادرست برخی استدلالها ناشی شده است و نقد سوم با کاهش قاعدههای پخشپذیری به دو قاعده برطرف میشود. پاسخ نقدهای تکراری را به مقالة «بررسی انتقادی یک نقد در بارة نظریة نظام تابعارزشی؛ آیا راههای اثبات اصول EFQ وEQT مسدود میشود؟» ارجاع میدهیم.